:)

امتحان میانترم امروز شکر خدا عالی بود، نمره کامل گرفتم... جشن عقد پسر عموم هم خیلی خوش گذشت بخصوص که دختر عمه هام هم بودن، عموم یه رادیویی داره من خیلی دوسش دارم، دیروز سر فرصت یه عکس هم از رادیو گرفتم ^_^16روز دانشجو هست، 17تولد بانو و 19تولد بابا @_@برای کادو روز دانشجو قرار بود کتاب امیل رو بخریم ولی کتاب فروشی نداشت سفارش دادیم دو روز بعد بیاره... امروز کیک خیس پختم برای دومین بار، جای دوستان خالی خوشمزه بود... پنجشنبه هم امتحان میانترم روانشناسی دارم...دانشجو های عزیز روزتون مبارک...  [ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...] :)...

این همه خوندم امتحان نگرفت موند هفته بعد...

دیروز خرمالو های حیاطمون رو بابا چید و نذر سمنو داشتیم که من شرکت نکردم دیروز  و امروز کلا دانشگاه بودم... 

ای کاش از دوم به بعد دیگه نریم یکی هماهنگه یکی نه...

پایدار و برقرار باشید... 

:)...

از جمادی مُردم و نامی شدموز نما مُردم به ‌حیوان سرزدممُردم از حیوانی و آدم شدمپس چه ترسم؟ کی ز مردن کم شدم؟حمله دیگر بمیرم از بشرتا برآرم از ملائک بال و پروز ملک هم بایدم جستن ز جوکل شیء هالک الا وجههبار دیگر از ملک پران شومآنچه اندر وهم ناید آن شومپس عدم گردم عدم چو ارغنونگویدم کانا الیه راجعون :)...

طبق معمول آخر هفته کلی درس داریم...دوشب هست که تقریباً ساعت سه میخوابم، حجم درس ها خیلی زیاد شده، انشاءالله دی ماه میریم مشهد یعنی دقیقاً موقع فرجه ها،ولی اگه خدا بخواد حتماً میرم...قراره کتاب "امیل" از ژان ژاک روسو البته این کتاب هایی که میخونم جنبه تربیتی و برنامه ریزی داره و مرتبط با رشتم ولی بهترین که خوندم البته دوسش داشتم سوپ جوجه بود کلی داستان کوتاه داشت...اونروز برای اولین بار حلوا درست کردم، برای شادی روح همه اموات... پنجشنبه هفته آینده هم امتحان میانترم دارم ^_^شاد باشید...+مالاکیت جان خوبی؟ وبلاگت؟!  :)...

الان داشتم برای درس فردا مطلب مینوشتم یه لحظه خواستم از گوشیم ساعت رو نگاه کنم دیدم یه شماره +9647بهم پیام داده :سلام خوبی گلم.توکربلاهستم ونائب الزیاره.حاجت رواشی انشاالله...دیدم خانم "میم" بود اصلا انگار اون لحظه دنیا مال من بود خیلی خوشحالم کرد خواستم اینجا بنویسم تا این لحظه ناب ثبت بشه...  تابستون سوم دبیرستان که بودم  از آموزش پرورش استان بردنمون  اردو قم خانم "میم" مسئول ما بود. بهترین هارو از خدا براش آرزو می کنم... و ممنون از دوست عزیزم hdnکه من رو از دعا هاش اونم کجا  تو نجف فراموش نکرده دنیا دنیا تشکر...  :)...

هوا بس ناجوانمردانه سرد شده... این هفته فعالیت داشتم در حد...یکشنبه که نذری داشتیم، از دوشنبه تا دیروز هم خونه عمم بودیم خیلی خوب بود باهم دیگه بودیم کلی سبزی، برنج و لپه و...پاک کردیم خونه رو آماده کردیم اخه پسر عمم از کربلا اومد واقعاً خوش به سعادتش برامون سوغاتی آورده که سهم من یه آینه خوشگل بود...دوتا امتحان داشتم که یکیش استاد نیومد،یکی دیگه که میانترم بود خداروشکر نمره کامل گرفتم...شما هم خوراکی های ترش دوست دارید؟!  :)...

امروز با دوتا از دوستای ابتدایی و راهنماییم رفتیم بیرون ناهار... 

چقد خوب بود کنار هم خوش بودیم،کلی پیاده روی کردیم ولی من یخ زدم...

کلا امروز عالی بود...

از فردا هم باید از فرصت کوتاه بودن روز ها استفاده کنم و روزه هام رو بگیرم...

و اینکه امیدوارم همیشه دلتون پر از شادی باشه... 

:)...

ما ترکا(البته بعضی از ترک زبان های عزیز)آخرین شب چهارشنبه ماه صفر هرسال دور هم جمع میشیم، هرکس یه نشون و نماد از خودش میندازه داخل کوزه حالا ممکن سنجاق باشه، پلاک باشه، انگشتر یا هرچیز دیگه.... این کوزه رو توش آب میریزیم آویزون میکنیم به درخت بعدش روز چهارشنبه دور هم جمع میشیم بعدش بایاتی(همون دو بیتی )میخونیم و یه بچه نابالغ یه نشون از کوزه درمیاره و اون شعر برای صاحب همون نشون میشه بنظرم یجور فال هست و هدف اصلیش دور هم جمع شدن که ما به این مراسم میگیم جان گولوم هرکدوم از شما خواستید بگید یه دوبیتی براتون بنویسم با معنیش تعبیرش با خود شما ^_^ البته نظر های این پست رو چهارشنبه تایید می کنم... :)...

رحلت حضرت رسول(ص)، شهادت امام حسن مجتبی (ع)و امام رضا(ع)رو تسلیت میگم...چقد دردناک بود حادثه قطار،انفجار و سقوط بالگرد کاری از دستم براشون برنمیاد جز طلب مغفرت و صبر برای خوانواده هاشون...عمه جون میگه خوبه تو ماه صفر چادر و طلا بخریم، بانو جان لطف کرده برای من امروز چادر خریده قراره چهارشنبه بدوزه برام البته پارسال وقتی اولین بار رفتم مشهد برام یه چادر خوشگل خرید ولی من چادر نماز سفید رو بیشتر دوست دارم... :)...

ای عزاداران ،عزاداری قبول 

گریه ها کردیم بر آل رسول 

با محرم با صفر کردیم وداع 

تهنیت گوییم به زهرای بتول

حلول ماه ربیع مبارک...

:)...

شنبه و دوشنبه روزه بودم قبول حق ، عمه جون تا فهمید روزه گرفتم کلی خجالتم داد برام میوه و حلوا و...فرستاد.خواهرم از شهرستان اومده بود این شد که خواهرزاده های عزیز نذاشتن درس بخونم امروز تازه میخوام شروع به خوندن کنم ولی خداروشکر کنار هم بودیم و شاد ... ربیع الاول چقد عالیه، دیروز و امروز کلی بارون بارید، شکر... یکشنبه جشن عقد کنون پسر عموم هست، خوبه که کلاس ندارم و خوبتر این هست که دختر عمه هام رو میبینم... پنجشنبه امتحان میانترم دارم ^_^هفته بعد روز دانشجو داریم پیشاپیش تبریک میگم به همه دانشجویان عزیز...لحظه هاتون سرشار از شادی...  :)...

همه میگن مضره ولی بنظر خود خودم عالیه، البته پاستیل و بستنی هم یه چیز فوق العاده عالیه ^_^

اصلاً دوشنبه امتحان نداشتیم، ولی نمیدونم چطور شده ما میانترم داریم...

نمیدونم حجم این ترم بیشتر شده یا من تنبل شدم، ولی به خودم قول میدم بازم الف بشم، حداقل برای خوشحالی بانو و بابا، همه پدر و مادر ها عزیز هستند امیدوارم بتونم یه قطره از محبت هاشون رو جبران کنم... 

یکی از دوستای راهنماییم تماس گرفته بود، چقد خوشحالم کرد،حقوق میخونه واقعاً یه دختر فوق العاده خوبی هست...

:)...